"من از بیگانگان هرگز ننالم که با من هر چه کرد آن آشنا کرد"

در حالیکه به جامعه خودم به مد مورد استقبال جامعه ام به هنرمندان کشورم که هر از چند گاهی دچار ریزش به سمت دشمنان ما می شوند در حالیکه هیچ از دین و مذهب و ملیت خود با خود ندارند .

در زمانیکه مردم سردگم یافتن خوب و بد هستند و نمی دانند باید چه کنند و مات  و مبهوت مانده اند که چرا مسلمانی ولی اسلام نداری؟؟؟!!!!

زمانیکه بعضی عزیزان را داریم که هنوز می گویند اجرای حکم ارتداد شاهین نجفی ها زیاده روی است  . گویی از مسئولیت دینی و حکمت آن بی خبرند

در این میانه غم انگیز و تاسف بار می بینم که در بینش ما یک چراغ اساسی خاموش شده است که باید برای نجات از ظلمت آن را روشن کنیم و آن مساله تبری و تولی است و سنگر تبری باید تقویت شود.

مساله ای که شاید خیلی از مسلمانان هیچ از آن نمی دانند!

لذا از همه عزیزان می خواهم به من در انتشار اینگونه مطالب و آگاه کردن دیگر عزیزان کمک کنند.

مطمئنم  قدمی بلند در راه شاد کردن فرزند صالح و غریب حضرت زهرا سلام الله علیها خواهد بود.

اجرکم عند الله

بصیرت تبری!

چرا تبری؟!

اگر از دشمنان خدا دوری نکنی مرزهای دوستی و دشمنی به هم می ریزد.

اگر جریان باطل مورد عداوت قرار نگیرد . نتیجه اش این می شود که فساد مقبول می گردد و بد کاران بی پروا می شوند.

برائت یعنی تو اهل حق هستی و جز حق را قبول نداری .

یعنی "سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم"

تبری نجستن از دشمنان خدا ، باعث همگرایی و تشبه و هضم شدن در فرهنگ دشمن می شود.

خداوند متعال می فرماید :"جامعه ای نخواهی یافت که به خدا و روز رستاخیز ایمان داشته باشد و با دشمنان خدا و رسول دوستی کند..." _{مجادله 22}

همچنین امام رضا علیه السلام می فرمایند "کمال و نهایت دین در ولایت ما و برائت از دشمنان ماست ". _{بحارالانوار ج27 ص 58}

روزی شخصی به امام صادق علیه السلام عرضه داشت :"همانا شخصی است که محبت شما را در دل دارد اما در برائت از دشمنان شما ضعیف است "

حضرت صادق علیه السلام فرمودند:"دروغ می گوید کسی که گمان می کند دوستدار ماست اما از دشمنان ما برائت نمی جوید "_{بحارالانوار ج27 ص 58}

تبری بدون شناخت ؟!

تبری دو مرحله دارد :

1-   شناخت حق و باطل

2-   دوری جستن و فاصله گرفتن از باطل

وقتی حارث بن حوط در جنگ به علی علیه السلام می گوید : از نظر من طلحه و زبیر و عایشه بر حق هستند .

حضرت علی علیه السلام می فرماید : ای حارث به راستی تو حق را نشناختی تا بتوانی اهلش را بشناسی و همین طور باطل را نشناختی تا اهلش را بشناسی._{نهج البلاغه حکمت 262}

بنابر این تبری واقعی در گرو شناخت حق  و باطل و سپس تشخیص اهل حق و باطل است . و الا ممکن است تبری در حد ادعا باقی بماند یا تا مرز اشتباه پیش برود.

شیوه های تبری

الف ) قلبی

قلب انسان ، محل بروز گرایش هاست . به این خاطر ، تبری قلبی نقشی اساسی در زندگی ما دارد .

 باید به دشمنان خدا دل نبست و از آنان تنفر داشت .

تبری قلبی یعنی دل بریدن از دشمنان خدا و تنفر از آنها . تبری قلبی ، بستن پنجره مهر و عطوفت به روی دشمنان اولیای خدا وگشودن دریچه بغض درونی به سوی آنهاست

ب) زبانی

مرحله دوم تبری از دشمنان خدا و دشمنان اولیای او ، به وسیله زبان محقق می شود. البته نه با فحش و ناسزاگویی ، که دین ما ، با هرزه گویی و هرزه گرایی سر ستیز دارد .

قرآن کریم می فرماید "معبودهای مشرکان را دشنام نگویید . چون ممکن است که آن ها هم از روی جهل ، خدا را که معبود شماست ، دشنام گویند". _{انعام 108}

گفته اند که مسلمانان بتهای مشرکان را دشنام می دادند خدا آنان را از این کار نهی کرد مبادا که آن ها خدا را از روی جهالت ناسزا گویند .

دشنام در اثر نبودن منطق و در اثر زبونی است ، پس باید افراد تا آن جا که می توانند طرف مقابل خود را با منطقی شایسته و بیانی استوار قانع سازند .

ج) عملی

پس هم باید در دل و هم در زبان تبری داشت . اما مرحله سوم از تبری عملی است .

نمی شود فقط حرف زد و وقتی زمان عمل فرا می رسد بی تفاوت بود .

تبری در عمل جلوه های گوناگونی دارد :

یکی از آنها نداشتن تشبه به کفار است .این که تشبه به کفار را ناروا دانسته اند برای تبری عملی و حفظ هویت دینی است .

سید کاظم یزدی رحمة الله علیه زمانی که فرهنگ غرب هجوم آورده بود . کلاه ایتالیایی را حرام کرد.

امیر المومنین علیه السلام درباره تشبه ، جمله زیبایی دارند که بسیار درس آموز است . حضرت می فرمایند :"اگر شما بردبار نیستید خود را شبیه بردباران سازید . شیوه ی بردباران را پیشه کنید ."

سپس فرمودند:"اندک است کسی که به جامعه ای شباهت پیدا کند . مگر این که بزودی از آنان می شود."

یکی دیگر از نمونه های عملی ، نجس دانستن مشرکان ا دیگر تبلور های برائت عملی است .توبه 28

مجاز نبودن ازدواج با آنان نیز این مرز جدایی را مستحکم تر می کند. بقره 221

مباح نبودن ذبیحه ی آنان ، علاوه بر پاسداری از مرزهای اعتقادی از توان اقتصادی آنان می کاهد . انعام 119

با مطالعه سیره پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و امامان معصوم علیهم السلام درمی یابیم که ایشان از تبری عملی برای مبارزه با دشمنان خدا در عرصه های سیاسی ، نظامی و اقتصادی مدد می جستند.

البته از این نکته غافل نشویم که مصداق کامل تبری عملی . شناخت دشمنان فعلی جریان حق است .

چرا که ما در زمان یوسف زهرا علیه السلام  زندگی می کنیم و دشمنان کنونی او را نیز باید شناخت و از آنان تبری جست .

برگرفته از کتاب بصیرت تبری  اثر سید حجت سبحانلو - مهدی شاندیزی

امیدوارم با خواندن این پست هشیار شویم

منتشر کنیم

و دیگران را هم هشیار تر کنیم 

یا حق!