بیداری، سرکوب شدنی نیست. به هر قیمتی هم که باشد باز هم سرکوب شدنی نیست... حتی اگر میدان التحریر مصر شاهد اجتماعات انقلابی نباشد... اگر میدان الرقعه بحرین به پادگان بیشتر شبیه باشد... اگر هنوز سنگ فرش های کوچه های زاریای نیجریه از خون زکزاکی و دویست و بیست و سه یار باوفایش خونی است و حتی مردم بیگناه آنجا جرات شستن خون های آن کوچه و محله را ندارند... اگر هنوز کلیپ های شهادت شیخ شحاطه توسط سنگ و چوب و میلگرد در گوشی اهل درد وجود داره... اگر امروز شیخ نمر و چندین نفر از علما و فضلای قطیفه و نجد زیر تیغ جلادان سعودی رفتند اما زیر یوغشان نرفتند... اگر آل تیجانی هنوز از بین سلفیه تهدید به قتل و غارت میشوند... اگر مهم ترین جرم در الرقه سوریه تشیع میباشد... اگر خطرناکترین توحشها در انتظار آن دسته از خانواده های الانبار عراقی است که فقط احتمال تشیع آنها وجود دارد...
این ها همه بهانه است. اشتباهات بزرگی در قاموس و تاریخ سلفیه از زمان بنی امیه تا کنون ثبت شده است. مثل این که خون شیعه را میریزند تا سرکوب کنند... تا محدود کنند... تا جمعیتشان را پراکنده و کم کنند. مخصوصا خون عالِمان شیعه. اگر(نعوذ بالله و نستجیر بالله) من جای آنها بودم هیچوقت این اشتباه را مرتکب نمیشدم. چرا؟ چون هر جا خون شیعه ریخته شده، همانجا پس از گذشت مدتی، تبدیل به پایگاه انقلابیگری شیعیان شده است. جبل عامل لبنان به خاطر خون علمای جبل عاملی از شهید اول گرفته تا علامه آسید محمد... نجف اشرف به خاطر خون آل کاشف الغطاء تا سادات صدر و دیگر علما... خون آسید کاظم کربلایی و مرحوم بحرالعلوم در کربلا... قتل عام خانواده شهید حمید المحفوظ در بحرین... علامه محمد سعید بوطی در بلاد شامات... طایفه سادات هاشمی در صنعای یمن... و دیگر بلاد مسلمین...
این نکته را سیزده قرن پیش، عبدالملک بن مروان فهمید اما سلفی ها و سعودی ها نفهمیده اند! فهمید که آنچه مسلّم است این است که هم شیعه در حال ازدیاد است و هم تشیّع در حال گسترش. اشتباه محض است که خون شیعه را میریزند. ریختن خون مظلوم، تبعات دارد چه رسد به خون عالمان شیعه. هرجا خون داده ایم همانجا رشد کردیم... همانجا انقلاب شد... همانجا صدور انقلاب ایران شدّت گرفت... همانجا خطی از مقاومت شکل گرفت. صدای افول تفکر سلفی همه جا پیچیده است... به قول فرشته عذاب قوم لوط که امروز به جان آل سعود افتاده: «الیس الصبح بقریب؟!»... صبح نزدیک است...
برگرفته شده از haddadpour.blog.ir